اصول زندگي

متن مرتبط با «مولوی» در سایت اصول زندگي نوشته شده است

ابن عربی و مولوی

  • تاثير ابن عربي بر مولويابن عربي به لحاظ زماني نمي توانسته از مولانا تاثير بگيرد، ولي امکان دارد که مولانا از او تاثير گرفته باشد و اين مساله با احساسات ملي گرايانه کمرنگ جلوه داده شده است؛ زيرا برايشان گران است که مولاناي روم از ابن عربي عرب زبان و عرب تبار تاثير بگيرد.استاد محمد خواجوي چندي پيش در گفتگويي پيرامون تاثير ابن عربي بر مولوي سخن گفت. استاد محمد خواجوي در پاسخ به اين پرسش که با توجه به تاخر مولانا نسبت به ابن عربي و اين نکته که در زمان ابن عربي و اشتهارش، مولانا از شهرتي برخوردار نبوده و شايد اين انتظار که ابن عربي در آثار خود از مولانا نام ببرد، انتظاري بي جاست، از چرايي عدم تصريح مولانا در ذکر نام ابن عربي که در زمان او شهره خاص و عام بوده است، گفت: در زمان بلوغ فکري و اوج اشتهار ابن عربي، مولوي به لحاظ سني خردسال بوده و در زمان مرگ ابن عربي هم او جوان بوده و کمي بيشتر از 23سال داشته است.وي درباره ذکر نکردن صريح نام ابن عربي در آثار مولانا گفت: اما در مورد نقل نکردن مطالب قابل ملاحظه از سوي مولوي درباره ابن عربي در دوران بلوغ فکري مي توان گفت که مريدان تاب نمي آوردند که مطالبي بيان شود. در تصرف عملي برخي مريدان به مرشد يکديگر هم حسادت مي کردند و همچنين آمده است که مولانا درباره حسام الدين چلبي که محرر مثنوي بوده است ، نيز نام او را کامل نياورده است.او مي گويد: حسام الدين که نور انجمن است / طالب آغاز سفر پنجم است ؛ (يعني دفتر پنجم مثنوي) در آن وضعيت حتي در برخي موارد اسم اميرالمومنين علي ع را هم نمي توانسته به زبان بياورد و حتي در حکايت خندق و عمر بن عبدود، مولانا صريحا نام علي ع را نياورده و به طبع اولي نام ابن عربي و حسام الدين را نيز نمي توانسته است بياورد. مت, ...ادامه مطلب

  • مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست/ جلال الدین محمد مولوی

  • مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست گفت حمزه چونک بودم من جوان         مرگ می‌دیدم وداع این جهان[1] سوی مردن کس به رغبت  کی رود         پیش اژدرها برهنه  کی  شود لیک  از  نور  محمد   من  کنون         نیستم  این  شهر  فانی  را  زبون از   برون   حس   لشک, ...ادامه مطلب

  • شیر حق / مولوی - مثنوی معنوی

  • شیر  حق گفت پیغمبر  علـی را کای على‌ شیر حقى ، پهلوانی  پر دلی‌[1] لیک بر شیری مکن هم اعتمید‌          اندر آ   در   سایه ی  نخل   امید‌ اندر آ   در  سایه  آن   عاقلى‌              کش  نداند  بُرد  از   ره   ناقلی‌ ظل او اندر زمین چون کوه قاف‌ , ...ادامه مطلب

  • مات توام / مولوی - دیوان شمس

  •   مات توام ای دشمن  روزه  و  نمازم[1] وی عمر و سعادت درازم هر  پرده که  ساختم  دریدی                بگذشت از  آنک  پرده  سازم ای من چو زمین و تو بهاری               پیدا  شده  از  تو  جمله  رازم چون صید  شدم  چگونه  پرم              چون مات توام  دگر چه  بازم پروانه من چو سوخت بر شمع             دیگر  ز  چه  باشد  احترازم نزدیکتری  به  من  ز  عقلم                پس سوی تو من چگونه یازم بگداز,توام,مولوی,دیوان ...ادامه مطلب

  • ره دل چه لطیف است/ جلال الدین محمد مولوی

  • ره دل چه لطیف است   من غلام  قمرم  غیر  قمر هیچ  مگو[1] پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو سخن  رنج  مگو  جز  سخن  گنج   مگو      ور از این  بی‌خبری  رنج  مبر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا  دید  و  بگفت      آمدم  نعره  مزن  جامه  مدر  هیچ  مگو گفتم ای عشق من از  چیز  دگر  می‌ترسم      گفت  آن چیز دگر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها