پرتو روی حبیب

ساخت وبلاگ

مناجات عرفانی

السلام علیک یا ازحبیب نیلوبلاگ الله ، السلام علیک یا طبیب الله

ازپرتو نیلوبلاگ ازروی نیلوبلاگ حبیب

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست[1]

در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست       چون من در آن دیار هزاران غریب هست

هر چند دورم از تو که  دور از توکس مباد     لیکن امید  وصل  تواَم عن قریب  هست[2]

در عشق  خانقاه  و  خرابات  فرق  نیست       هر جا که هست  پرتو روی حبیب هست

آن جا که کار صومعه را  جلوه  می‌دهند       ناقوس  دیر  راهب  و  نام  صلیب  هست

عاشق که شد که یار به  حالش  نظر  نکرد     ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

فریاد حافظ این همه آخر به  هرزه  نیست

هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست[3]

توضیح ضروری:

حافظ دلداده محبوبی است که بنا به گفته خویش به چهارده روایت قرآن را از بر داشته و در راه معبود مجاهدت های فراوانی داشته است و سوز و آتش درونی اش باعث شده که تمام روزنه ها و کوچه و پس کوچه های عشق را یکی پس از دیگری طی نموده و مسیر حقیقت را در نهایت پیدا کرده و در راه وصال دوست قدم بر داشته و به جاودانگی در دنیا و آخرت رسیده است و آنچه از خویش به یادگار گذاشته صدای سخن عشق است که حتی یک حرف و تنها یک حرف از غزلیات حافظ را نمی توان یافت که به دنبال مدح و ستایش و چاپلوسی امیر و حاکمی باشد و آنجا هم اگر نامی از شاه و یا وزیری در ابیات پایانی خویش می آورد کاملا ایهام بر انگیز است و اگر به محتوای مفهومی غزل توجه کنیم در می یابیم که نام آن شخص یا حاکم به صورت مجاز استفاده شده و معنی ذاتی آن اسم و یا نام، اشاره به محبوب ازلی(خداوند) و  یا پیر و مراد حقیقی او(اهل بیت علیهم السلام) دارد.

نکته قابل توجه در غزلیات خواجه این است که ساختار متنی و شعری غزلیاتش را چون قرآن کریم آمیخته به صورت و  باطن کرده است و صورت و باطن و مفهوم ابیات در تنیدگی پیچیده ای از هم قرار گرفته و لذا استخراج مفهوم را سخت را می کنند، که تنها جویندگان و پویندگان حقیقت با مجاهده می توانند به درون کلام راه یابند و برای دست یابی به درون ابیات صرفا نیاز به دل عاشق داشتن است و هیچ احتیاجی به مستندات تاریخی نیست، چون خواجه شعر خویش را از قالب زمان و مکان خارج کرده است.

تلاش برای یافتن ارجاعات فردی و شخصی در شعر حافظ خوب است اما انگشتان راهنمایی که به سمت ماه نشانه رفته نباید از خود ماه غافل شود، چرا که حافظ  راهنمایی است که به دنبال نمایاندن ماه و زیبایی اوست.

حافظ با هوشیاری و به موجب اتصال به حقیقت توانسته است عصاره مفهومی قرآن کریم را در قالب غزل و به شکل حکمت ایرانی و منطبق بر ذوق و سلیقه و فرهنگ شیعی ایرانی و اسلامی ارائه داده و کام جویندگان حقیقت در سرزمین مقدس ایران را شیرینی بخشد به شکلی که هر خانواده ایرانی همواره یک نسخه غزلیات لسان الغیب را در کنار کتاب قرآن به همراه دارد. و به جرات می توان گفت که حتی یک حرف از ابیات و غزلیات حافظ مربوط به غیر نبوده و در مسیر عشق و سلوک و حقیقت جویی و توحید سروده شده است، که تنها راز ماندگاری شعر خواجه شیراز همین می باشد. لذا در تشریح ابیات لسان الغیب در ابتدا می بایستی افق ولایی و توحید گرایی حافظ را مد نظر داشته و سپس به رمز گشایی اشعار حافظ اهل راز بپردازیم.

 


[1] وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

[2] . متاسفانه این بیت از این غزل را علامه قزوینی و قاسم غنی ان را ضبط نکرده اند لیکن در بسیاری از نسخ چاپی دیگر این بیت وجود دارد چنانکه اکثر نسخ خطی قدیمی نیز این بیت را ضبط کرده اند.

[3] . « دیوان حافظ » غزلیات، غزل شمارهٔ ۶۳.

اصول زندگي...
ما را در سایت اصول زندگي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : madibniaa بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت: 8:16