بسم الله تبارک و تعالیمقایسه دنیا و آخرت در قرآنویرایش: محمد ادیب نیابرای شناخت بهتر آخرت، لازم است به بررسی شباهتها و تفاوت های دنیا و آخرت در قرآن بپردازیم، زیرا دنیا و آخرت دو مفهوم متضایفان هستند که شناخت هر یک بدون شناخت دیگری ممکن نیست[1]. الف. شباهت های دنیا و آخرتشباهتهای دنیا و آخرت عبارتند از:- آگاهی کامل۱. انسان در هر دو جهان به خود و متعلّقاتش آگاهی کامل داشته و از شخصیتی واحد برخوردار است: «یلَیتَنی کنتُ مَعَهُم»( نساء/۴، آیه۷۳. ؛ کهف/۱۸، آیه۴۲. ؛ حاقه/۶۹، آیه۲۵. ؛ فجر/۸۹، آیه۲۲۴). - برخورداری از غرایز۲. انسان در هر دو جهان، غرایز انسانی و حیوانی دارد[2]: «و فکهَة مِمّا یتخَیرُونَ وَ لَحمِ طیر مِمّا یشْتَهُونَ وَ حُورٌ عِینٌ... لا یسمَعوُنَ فِیها لَغوًا و لا تَأثِیمًا إلاّ قِیلاً سَلَمًا سلمًا»(واقعه/۵۶، آیه۲۰- ۲۶). و با آلام و لذّت های عقلی و حسّی مواجه است[3]: «و لا یکلِّمُهمُ اللّهُ و لاَ ینظُرُ إِلیهِم یومَ القِیمةِ و لاَ یزکیهِم و لَهُم عَذابٌ ألیمٌ»(آل عمران/۳، آیه۷۷) و «ارجِعِی إلی رَبِّک رَاضِیةً مَرضِیةً فَادخُلی فِی عِبدِی وَادخُلِی جَنَّتِی»( فجر/۸۹، آیه۲۸ – ۳۰). و رنجها و لذّت های جسمی، در هر دو جهان از طریق جسم برای روح، حاصل میشود: «کلَّما نَضِجَت جُلُودُهم بَدّلنهُم جُلودًا....»(نساء/۴، آیه۵۶). - عدم رؤیت خدا۳. خداوند در هر دو جهان قابل رؤیت حسّی نیست[4]: «لا تُدرکه الأبصرُ» انعام/۶، آیه۱۰۳) گرچه در آخرت، حق بهطور کامل آشکار شده، انسانها به وجود پروردگار یقین مییابند[5]: «... و یعلمُون أنّ اللّه هو الحَقُّ المُبینُ.»( نور/۲۴، آیه۲۵). - اراده و اختیار۴. از آنجا که خداوند، افع, ...ادامه مطلب
مقایسه تفاوت ها و ویژگی های دنیا و آخرت اسما و صفات دنیا و آخرتدنیا= اول، اُولی، مبدأ، ملک، عالَم شهود، خلق، أرض، طبیعت، میقات، حادثة، عاجلة، عالم سِفلی آخرت=آخِر، اُخری، معاد، مَلکوت، عالم غیب، امر،, ...ادامه مطلب
حقیقت جهان تفاوت و ها و ویژگی و های دنیا و =/= آخرت و (اول - اُولی- عالَم) =/= (آخِر – اُخری - قیامت) ماده/مادی(طبیعی) =/= غیر مادی(معنوی) ارض =/= سماء عرض جهان =/= طول جهان ظاهر(ظلمت) =/= باطن ( نور ) عَر, ...ادامه مطلب
شکى نیست که معرفت، عامل اصلى ساختار انسان را تشکیل مى دهد، اما آنچه مهم است، جستجوى ماهیت و ریشه هاى این معرفت مى باشد. از هر دیدگاهى که بخواهیم به مسأله نگاه کنیم، نمى توان «شعر» را از این حوزه بیرون فرض کرد؛ زیرا گفتار، آینه و مظهر وجود است و زبانِ شعر نیز بخشى از گفتار را تشکیل مى دهد و از آنجا که هر بخش از زبان گفتارى، قسمت خاصى از ابعاد وجود را معرفى مى کند، زبانِ شعر نیز به معرفى بخشى از مقولۀ «وجود» مى پردازد و این بخش از وجود، از همۀ ابعاد دیگر آن برتر و والاتر است. بى شک زبان شعر، در واقع تعبیرى از حقیقت و واقعیت است. واقعیت، ابعاد گون, ...ادامه مطلب