بیماری عُجب و راه درمان آن

ساخت وبلاگ

درمان بیماری عُجب

در نهج البلاغه حکمت چهل و ششم آمده است:

قال علی عليه‏ السلام:

سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ[1].

امام عليه السلام در حکمت چهل و ششم نهج البلاغه  به نكته مهمى اشاره مى ‏فرمايد كه در سير و سلوك انسان به سوى خداوند بسيار تأثيرگذار است. ایشان مى ‏فرمايند:

«كار بدى كه تو را ناراحت (و پشيمان) مى‏سازد نزد خدا بهتر است از كار نيكى كه تو را مغرور مى ‏كند»؛

دليل آن روشن است، زيرا انسان معصيت‏كارى كه از عمل زشت خود ناراحت مى ‏شود به سوى پشيمانى و توبه و جبران آن گام برمى ‏دارد: حال آنكه آن‏كس كه از كار نيك خود مغرور مى‏ گردد گامى به سوى رياكارى برمى ‏دارد.

توبه آثار شوم معصيت را مى ‏شويد، در حالى كه غرور عُجب و ريا از كارهاى نيك، انسان را به پرتگاه گناهان كبيره مى ‏كشاند.

در حديثى از پيغمبر اكرم مى ‏خوانيم:

«مَنْ رَأى أنَّهُ مُسى‏ءٌ فَهُوَ مُحْسِنٌ؛

كسى كه خود را بدكار ب‏داند او نيكوكار است»[2].

به گفته مرحوم مغنيه در فى ظلال نهج ‏البلاغه‏ عكس اين مطلب نيز صادق است و آن اينكه گفته شود

«مَنْ رَاى‏ إنَّهُ مُحْسِنٌ فَهُوَ مَسى‏ءٌ؛

كسى كه خود را نيكوكار بداند، بدكار است»

زيرا عُجب و غرور احسانش را تباه كرده و چه بسا سخنانى كه ايمان را نيز از اساس متزلزل سازد[3].

در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‏ خوانيم كه فرمود: «خداوند متعال به داود پیامبر وحى فرستاد:

«بَشِّرِ الْمُذْنِبينَ وَانْذُرِ الصِّديقينَ؛

گنهگاران را بشارت ده و صديقين (والا مقام) را بيم ده»

 (داود تعجب كرد و) عرض كرد: اى پروردگار چگونه چنين چيزى ممكن است؟

خداوند فرمود: گنهكاران (پشيمان و نادم) را بشارت ده كه من توبه آنها را مى ‏پذيرم و از گناهان شان صرف نظر مى ‏كنم

و صديقين را بيم ده كه از اعمالشان عُجب به خود راه ندهند»[4].

در حديث ديگرى از آن حضرت چنين آمده است كه مى ‏فرمايد: دو نفر وارد مسجد شدند يكى عابد بود و ديگرى فاسق اما هنگامى كه از مسجد خارج مى ‏شدند فاسق، جزء صديقان شده بود و عابد از فاسقان.

سپس فرمود: اين بدان رو است كه چون عابد وارد مسجد شد به عبادت خود مى ‏باليد و در اين فكر بود و فاسق هنگامى كه وارد شد فكرش در پشيمانى بود و پيوسته از گناهان خويش استغفار مى ‏كرد[5].

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

خداوند به آن حضرت وحى فرستاد كه بعضى از بندگان من در مسير عبادت تلاش مى ‏كنند و شب از خواب خوش و بستر لذت‏بخش بر مى ‏خيزند و مشغول عبادت مى ‏شوند و خود را در عبادت من به سختى و تعب مى ‏اندازند.

گاه من آنها را يك شب يا دو شب گرفتار خواب مى ‏كنم تا در مسير صحيح گام بردارند، زيرا هنگامى كه به خواب مى ‏روند و صبح بيدار مى ‏شوند نسبت به خود خشمگينند و خود را سرزنش مى ‏كنند؛

زیرا که اگر من بنده ام را در آنچه از عبادت من مى ‏خواهد آزاد بگذارم، چه بسا عُجب و خودپسندى به او عارض شود و از اين راه حالتى به او دست دهد كه هلاكش در آن است[6].

نکات

=عجب به معنای بزرگ شمردن و خشنود شدن از اعمال نیک خود است به شرط آن که نسبتشان را به خدا فراموش کند، آنها را از جانب خود بداند و از تباه‌شدن آنها نترسد.

البته ملا احمد نراقی عجب را خود بزرگ‌ بینی و ناشی از پنداشتن کمالی در خود می‌داند.

=عجب معنایی نزدیک با تکبر دارد با این تفاوت که در شکل‌گیری عجب، انسان خود را با دیگران مقایسه‌ نمی‌کند ولی در تکبر، انسان خود را از دیگران برتر و بالاتر می‌داند.

درمان عُجب

مرحوم ملا احمد نراقى در معراج السعاده مى فرماید:

« برای درمان عُجب دو معالجه است: یکى اجمالى و دومى تفصیلى؛

معالجه اجمالى این است که پروردگار خود را بشناسى و بدانى که عظمت و کمال و عزت و جلال ، سزاوار غیر او نیست و معرفت به حال خود هم رسانى و بشناسى که تو به خودى خود از هر ذلیلى ذلیل تر و از هر قلیلى قلیل ترى . . .

و اما معالجه تفصیلى آن این است که تفحص کند از آنچه سبب عجب او شده و چاره او را کند به نوعى که مذکور مى شود و تفصیل آن بدین قراراست؛ و اسباب عجب در اغلب ؛ این موارد می باشد:

1. علم است و معرفت و عبادت و طاعت؛

2. کمالات نفسانیه مانند ورع و تقوا و شجاعت و سخاوت و امثال اینها؛

3. نسب و جمال و مال و قوت و تسلط و جاه و اقتدار؛

4. بسیارى اعوان و انصار؛

5. زیرکى و ذکاء و فهم و صفا . . . ».

بعضی از راهکارهاى کلى درمان عجب:

- به فقر وجودى خود نسبت به خداوند سبحان توجه کامل داشته باشیم، اگر لطف و فیض الهى نباشد چه خواهیم شد و آیا اصلاً وجود می داشتیم و یا مى‌توانستیم موجود باشیم؟

- جایگاه خود را در مجموعه نظام هستى بیابید که ذره‌اى هستید در بیکرانه عالم وجود که گویا بود و نبود ما یکى است. همانند قطره‌اى در برابر اقیانوس انسان‌ها و یک ذره‌اى در مجموعه عالم هستى.

على (علیه السلام ) در این زمینه مى فرماید: « تعجب مى کنم از اشخاص مغرور که دیروز نطفه اى بودند و فردا لاشه اى بیش نخواهند بود »

و امام باقر (علیه السلام ) مى فرمایند: « راه غرور و خود برتر بینى را به وسیله معرفت نفس مسدود کن».

- به ضعف و نقص خود در دستگاه بدن و ناتوانى در انجام کارهایى که مى‌خواهید انجام دهید ولى نمى‌توانید بیاندیشید.

 و به یقین بدانیم که تمام این امور حکایت از تدبیر مدبرى مافوق همه تدابیر بشرى دارد و او تصمیم‌ گیرنده نهایى است.

 - به پیامدهاى ناگوار حب ذات افراطى بیاندیشیم و سرنوشت زشت این‌گونه افراد را مطالعه کنیم؛

مثلا توجه به عاقبت کسانى که خود برتر بین و گردنکش بودند، مثل فرعون مصر که خود را خدا مى خواند و شاه ایران که خویشتن را شکست ناپذیر می دانست و ژاندارم منطقه تصور مى کرد، چگونه همگی ذلیل گشتند؟!

روزى عارفى به هارون الرشید که مى خواست آب بخورد گفت: اگر آب پیدا نشود ارزش این آب چقدر است؟

گفت به اندازه نصف پادشاهى ام!!

 آنگاه پرسید اگر این آب از تو بیرون نیاید، به کسى که بخواهی تو را معالجه کند چقدر حاضرى بپردازى؟

 گفت: تمام پادشاهى ام!!

عارف گفت: ریاست و پادشاهى که به بهای یک آب خوردن و یک بیرون آمدن آن نمى ارزد، مغرور نباش[7].

 


[1] . حکمت  چهل  و  ششم  نهج  البلاغه.        

[2] . شرح نهج ‏البلاغه ابن ابى‏ الحديد، ج 20، ص 317، ح 641.

[3] . سید قطب، فى ظلال نهج البلاغه، ج 4، ص 245.

[4] . كافى، ج 2، ص 314، ح 8.

[5] . كافى، ج 2، ص 314، ح 6.

[6] . كافى، ج 2، 60، ح 4.

[7] . @darshaayenahjolbalagh

اصول زندگي...
ما را در سایت اصول زندگي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : madibniaa بازدید : 264 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 15:00