مطهرات در احکام و عرفان اسلامی(فقه اکبر)

ساخت وبلاگ

مطهرات در احکام و عرفان اسلامی(فقه اکبر)

مُطهِّرات

مُطهِّرات؛ چیزهایی اند، که نجاست را پاک می کند، از قبیل آب، زمین، آفتاب، استحاله، انقلاب، انتقال، اسلام، تبعیت، برطرف شدن عین نجاست، استبراء، غایب شدن مسلمان و خارج شدن خون متعارف از ذبیحه یا قربانی.

مطهرات

مطهرات جمع مطهر به معنای پاک کننده می‌باشد و از ریشه طهر و طهارت گرفته شده است. طهارت در لغت یعنی نظافت، پاکی، تمیزی؛ و در اصطلاح یکی از احکام وضعی شرعی به شمار می‌رود که بر تمام اشیاء به جز اشیای ناپاک حمل می‌شود. طبیعی است یک چیز به شرطی می‌تواند پاک کننده باشد که خود پاک باشد.

۱ - انواع مطهرات:

مطهرات،در احکام فقهی جمعا دوازده مورد می باشد؛[1]از جمله:

۱.۱ آب؛ همان که خداوند در آیه ۴۸ سوره فرقان فرموده است: «وانزلنا من السماء ماءً طهوراً»

«ما از آسمان آب را که پاک کننده است، فرو فرستادیم».

آب پاک کننده هر گونه حدث و خبث ی است؛ به شرط آنکه مطلق باشد و پاک باشد و در اثر شستن نجس خود آب متنجس نشود؛ نجس شدن آب به این است که در اثر برخورد با یک نجس یا یک شیء متنجس (نجس شده) متغیر و منفعل شود. لازم به ذکر است که اگر آب قلیل باشد به محض برخورد با نجس یا متنجس، نجس می‌شود و اگر آب کثیر باشد در صورتی که رنگ، بو، یا مزه آن در اثر برخورد با نجس یا متنجس تغییر کند، نجس خواهد شد.

۱.۲ زمین؛ زمین به شرطی که خودش خشک و پاک باشد، اشیائی مانند کف پا و کف کفش نجس را پاک می‌کند. البته به شرطی که عین نجاست اشیاء مزبور، بواسطه راه رفتن، مالیدن و مانند آن از بین رفته باشد.

۱.۳ آفتاب؛ هرگاه آفتاب بر زمین و ساختمان و درب و پنجره و آنچه جزء زمین شمرده می‌شود و قابل انتقال نیست و همچنین بر گیاهان و درختان بتابد و آنها را خشک نماید، پاک می‌شوند به شرطی که اشیاء نجس خشک نباشند و محل نجاست مستقیماً بواسطه آفتاب خشک شود و عین نجاست در آنها باقی نماند.

۱.۴ - استحاله و انقلاب؛ یعنی از حالی به حالی دیگر درآمدن (استحاله) و نیز تغییر یک شیء از جنسی به جنس دیگر (انقلاب): بنابراین اگر چیز نجس از حالی به حال دیگر درآمد. که به صورت چیز پاک درآمد و یا جنس آن به طوری عوض شد؛ که به صورت چیز پاکی درآمد، پاک می‌شود؛ مثل آن که چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد و یا شراب به خودی خود یا بواسطه ریختن چیزی مثل سرکه و نمک در آن سرکه شود و یا آب انگوری که به سبب جوش آمدن نجس شده، به قدری بجوشید که دوسوم آن کم شود، در همه این موارد پاک خواهند شد.

۱.۵ انتقال؛ اگر خونی که نجس است (یعنی خون انسان یا حیوانی که دارای خون جهنده است) به بدن حیوانی که خون جهنده ندارد، منتقل شود و خون آن حیوان حساب گردد، پاک می‌شود؛ که به این امر انتقال گویند. از آنچه گفته شد، معلوم می‌شود که خون نجس که به بدن حیوانی که دارای خون جهنده نیست، منتقل شده، تا زمانی که جزء خون آن حیوان نگشته و هنوز هم گفته می‌شود خون قبلی است، نجس می‌باشد مانند خونی که پشه یا زالو از انسان مکیده و هنوز جذب بدن آن نشده است.

۱.۶ اسلام؛ ‌فرد کافر با اقرار به شهادتین و به محض مسلمان شدن و پذیرش اسلام، پاک می‌شود و بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک می‌گردد. البته اگر در موقع مسلمان شدن، عین نجاست به همراه وی باشد، حکم خودش را خواهد داشت. نکته دیگر این که عقیده برخی از فقها و غالب فقهای معاصر این است که، تنها کفار غیر کتابی نجس‌ اند و کفار کتابی پاک هستند.

۱.۷ تبعیت؛ تبعیت آن است که چیز نجس به تبعیت از پاک شدن نجس دیگری، آن هم پاک شود مانند آنکه شراب سرکه شود. که در این صورت ظرف شراب نیز به تبع تبدیل شراب به سرکه و پاک شدن آن، پاک می‌شود؛ یا مثل بچه کافر که به تبع مسلمان شدن والدین وی، او نیز در حکم مسلمان محسوب و پاک می‌شودّ.

۱.۸ - برطرف شدن عین نجاست؛ در برخی موارد با برطرف شدن عین نجاست، متنجس پاک می‌گردد. مانند جایی که بدن حیوانی به نجس یا متنجس آلوده شود، با برطرف شدن نجاست، بدن آن حیوان پاک می‌شود و همچنین است باطن بدن انسان مانند داخل دهان و بینی.

۱.۹ - استبراء حیوان جلال (نجاست خوار)؛ بول و غائط حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده، نجس است و برای این که پاک شود، باید آن را استبراء کنند. یعنی تا مدتی نگذارند نجاست بخورد که بعد از آن مدت دیگر نجاست خوار به آن نگویند.

۱.۱۰ - غایب شدن مسلمان؛ ‌اگر بدن یا لباس یا سایر اشیائی که در اختیار مسلمان است، نجس شود و آن مسلمان غائب گردد، آن اشیاء پاک است به شرطی که مسلمان یاد شده، عالم و ممیز بوده و از موضوع مطلع شده باشد؛ دیگر این که علم برخلاف این امر، یعنی بقای نجاست نداشته باشیم.

۱.۱۱ - رفتن خون متعارف از ذبیحه؛ پس از ذبح شرعی حیوان حلال گوشت و بعد از این که به اندازه متعارف خون خارج شد، خونی که در درون ذبیحه باقی می‌ماند، پاک است.[[2]][[3]]

نکته دیگر اینکه، طهارت؛ (پاکی و پاکیزگی) بر دو گونه است: یکی طهارت ظاهر و دیگری طهارت دل. چنانکه بی طهارت بدن نماز درست نیاید، بی طهارت دل معرفت درست نیاید و پس طهارت بدن را آب مطلق باید و طهارت دل را توحید محض؛ و باید طهارت باطن موافق طهارت ظاهر بوده باشد.

طهارت مؤمنان و عوام صوفیان عبارت باشداز تزکیه نفس از اخلاق ذمیمه و تصفیه دل از لوث محبت دنیا.[4] 

خواجه عبدالله انصاری می گوید: طهارت یا ظاهراست یا باطن. طهارت ظاهر از ادناس و نجاسات باشد. و طهارت باطن سه است: اول طهارت جوارح از  معصیت، چون غیبت و دروغ و حرام خوردن و خیانت کردن و در نامحرم نگریستن. چون این طهارت حاصل شود بنده آراسته فرمانبرداری و حرمت داری گردد و این درجه ایمان پارسایان است. دوم طهارت دل است از اخلاق ناپسندیده، چون عجب، حسد، کبر، ریاء، حرص، و عداوت. سوم طهارت سرّ است از هر چه دون (غیر) حق است.[5]  

نجاست نزد عموم متدینین، همین آلودگی‌های متعارف است و نزد خواصّ، آلودگی‌های معنویّ است و نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، یعنی وارد شدگان در حریم عالم قلب و تجلّیات الهیّه همه عالم هرچه غیر خدا باشد است.[6] بنابراین طهارت نیز دارای مراتبی است که عبارتنداز:

۱. پاک نمودن و نظافت ظاهر از چرک و نجاسات و کثافات؛ که با شستن انجام می شود.

۲. پاک نمودن اعضاء و جوارح بدن از جرائم و گناهان؛ که با غسل و وضو و تیمم صورت می گیرد.

۳. تطهیر قلب از رذایل اخلاقی؛ که با مراقبت های اخلاقی انجام می پذیرد.

۴. تطهیر‌ اندرون از غیر خدا؛ یعنی عدم توجه به مخلوق در تمام شئون زندگی که این مرتبه آخر مخصوص انبیاء و صدّیقین است.[7]

عارف شبستری می‌گوید:

موانع  تا  نگردانی  ز  خود  دور   ••••   درون  خانه  دل  نایدت  نور

موانع چون در این عالم چهار است ••••  طهارت کردن از وی هم چهار است

نخستین پاکی از احداث و انجاس ••••  دویم از معصیت و از شر وسواس

سیم پاکی ز اخلاق ذمیمه است ••••  که با وی آدمی همچون بهیمه است

چهارم پاکی سرّ  است  از  غیر  ••••  که اینجا  منتهی می‌گرددت  سیر[8]

و بايد توجه داشت كه در هر مرتبه‌اى طهارت نيمى از عملى است كه با آن طهارت انجام مى‌شود. اين مراتب كه براى طهارت ذكر شد در واقع مراتب و درجات ايمان هستند و هر مرتبه‌اى در حدى مخصوص به خود قرار دارد و هيچ بنده‌اى به طبقه بالا نمى‌رسد مگر طبقات پايين‌تر از آن را طى كرده باشد.

بنابراين هيچ كسى به طهارت اندرون از غير خدا و اصلاح آن به وسيله شناخت و كشف جلال و عظمت او نمى‌رسد مگر خود را از اخلاق ناپسند خالى كرده و با اخلاق پسنديده اصلاح نمايد و هيچ كسى به اين مرتبه نمى‌رسد مگر از طهارت جوارح و اعضاء از گناهان و اصلاح آنان با اطاعت و عبادات فارغ شده باشد.

طهارت مرتبه‌ اول در هر نجاستی به حسب آن است که در کتب فقهیه ذکر شده و معمولاً با آب است و گاهی با روش‌های دیگر چون تبخیر دو ثلث در شراب و... است و موضوع علم اخلاق نیست.

طهارت در مرتبه‌ دوم با آب پاک و پاکیزه توبه نصوح[9] و اطاعت از اوامر و نواهی و سنن الهی و دینی به دست می‌آید. [10]

طهارت مرتبه سوم، اهمّیّتش بیشتر و دشوارتر است، زیرا تا باطن انسان را آلودگی‌های معنوی احاطه نموده، لایق مقام قدس نمی‌شود، بلکه مبدا گناهان ظاهری، ملکات فاسد باطنی است و اگر سالک به توبه موفّق شود، استقامت در آن که از مهمّات است برایش میسّر نمی‌شود (همان، ص۵۷) و این مرتبه با آراسته شدن به فضائل اخلاق و برترین‌های ملکات حاصل می‌گردد. (همان، ص۶۱)

طهارت مرتبه‌ چهارم، اساسی‌ترین مرتبه است، زیرا تا ریشه تعلّق قلب به غیر خدای متعال و توجه به خود و حب نفس و حب دنیا که بالاترین خطاها و مادر همه امراض است، در قلب سالک وجود دارد، سیر او به‌سوی نفس و شیطان است. (همان، ص۵۷ ۵۸)

لذا مطهرات در عرفان اسلامی(فقه اکبر) و اخلاق عرفانی و نزد اهل معرفت بسیار است از جمله:

- آب پاک؛ و أنزل من السماء ماء طهورا ... پاک کننده جسم و جان آدمی است.

- آب کوثر و شراب طهور؛ پاک کننده روح و جان آدمی است.

- اخلاص و تقوا؛ پاک کننده ریا و شهوت است. (امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ص۲۱۰).

- ادخال سرور در قلب مومن؛ پاک کننده همّ و غمّ و حُزن از قلب و جان انسان است.

- اعتدال؛ انسان کامل انسانی معتدل و در نهایت حد اعتدال است. (عدل = عقل)

- انتقال گناهان مقتول به قاتل؛ (سوره مایده، آیه 29)[11]

- انفاق و صدقه و احسان؛ همچون زکات، پاک کننده رزق و روزی و نعمت آدمی است. 

- اهمیت به طهارت ظاهری؛ (انفال / 11) مقدمه نایل شدن به طهارت باطنی است.

- ایثار و گذشت از مال؛ (توبه / 103) (مجادله / 12) موجب پاکی از دلبستگی ها و وابستگی های قلبی و روحی است.

- ایمان و ولایت؛ عامل طهارت انسان از رجس و پلیدی و پاک کننده از شرک و کفر و طاغوت است.

- بیماری و آفات؛ اعم از مالی و جانی: پاک کننده جسم و جان آدمی می باشد.

- پیوند با تاریخ دینی؛ اعم از انبیا و اولیای الهی (حج / 26) و (بقره / 125)

- تزکیه نفس و تصفیه دل و جان؛ پاک کننده از لوث محبت دنیا. تزکیه نفسانی (بقره/ 232)

- تنهایی؛ دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد / سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد (فیض کاشانی، غزل 934)

- توبه و انابه و استغفار و استغاثه؛ پاک کننده از گناهان صغیره و گناهان کبیره می باشد.

- توحید و تشهد؛ پاک کننده از کفر و شرک و چندگانگی.

- توسل و ندبه؛ پاک کننده از ما سوی الله است.

- تهجد؛ پاک کننده دل و جان آدمی است برای رسیدن به مقام محمود....

- تهذیب نفس؛ پاک کننده نفس و جان آدمی است.

- تیمم؛ پاک کننده خودبینی و منیّت می باشد.[12]

- جُوع؛ گرسنگی .... پاک کننده جسم و جان آدمی است. (اندرون از طعام خالی دار **** تا در او نور معرفت بینی)

- حج خانه خدا؛ حج بیت الله الحرام: پاک کننده جسم و جان و عمر آدمی است.

- حسنات؛ ان الحسنات یذهبن السیئات؛(سوره هود/ 11، آیه 114)،.. نیکی ها پاک کننده بدی ها هستند.

- حیات طیبه؛ «من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حيوة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ماكانوا يعملون» (النحل/ آيه‏97)

- خروج از تمنیات و تعلقات اجتماعی؛ (آل عمران / 55)

- خمس و زکات؛ پاک کننده مال و جان انسان است.

- دعا و مناجات؛ پاک کننده کبر و نخوت است.

- ذکر های چهارگانه؛ تحمید، تسبیح، تهلیل، تکبیر.

- ذکر صلوات و .....؛ پاک کننده نفاق از روح و سرّ و جان آدمی و موجب پاکیزه شدن اعمال است. و پاک کردن گناهان از سوی فرشتگان است. (ر.ک. اصول کافی، جلدسوم، کتاب الدعا؛ الكافي : 2 / 493 /ح 13؛ بحارالأنوار91: 70).

- ذکر و فکر؛ اعم از ذکر اسماءالله یا تفکر در آلاءالله: پاک کننده خیال از اوهام و توهمات است.

- ریاضت؛ پاک کننده نفس انسان است.

- زیارت مشاهد مشرفه؛ پاک کننده قلب و روح آدمی است.

- سختی ها و مصیبت ها؛ همراه با صبر جمیل: پاک کننده توان و طاقت و تقویت کننده ظرفیت آدمی است.

- سخن حق؛ سخن حق بگویید تا اعمالتان اصلاح شود....(سوره احزاب، آیات 70 و 71)

- سُرُور؛ پاک کننده هموم و غموم از دل آدمی است. (اللهم ادخل علی اهل القبور السرور)

- سَهر؛ شب زنده داری، .... پاک کننده گناهان روزانه و صفابخش دل و توجهات قلبی است.

- شفاعت؛ اولیاء و معصومین علیهم السلام، ..... پاک کننده گناهان ترک اولی است.

- صُمت؛ سکوت .... پاک کننده انسان از آلودگی های زبانی و لسانی و قلبی است.

- صدقه پنهانی؛ صدقه پنهانی کفاره گناهان است و....(علی علیه السلام)   

- طاعت و عبادت؛ اعم از واجبات و مستحبات. پاک کننده شرک و خباثت است.

- طهارت در حدث؛ (مائده/ 6)

- طهارت روحی؛ (توبه / 108)

- عدالت و دادگری؛ پاک کننده انسان از ظلم و ستم بی عدالتی است.

- عزلت؛ گوشه نشینی، .... پاک کننده انسان از غیر اللهی و ما سوی الله است.

- عشق و محبت؛ پاک کننده دل از بغض و حقد و نفرت است.

- عصمت؛ اعم از موهبتی یا اکتسابی: پاک کننده از شرک جلی و شرک خفی است.

- عقل و خرد؛ پاک کننده از جهل و ظلمت و تاریکی و نادانی است.

- علم و معرفت؛ پاک کننده جهل و ظلمت است. 

- عمل صالح و نماز؛ پاک کننده از فساد و تباهی اعمال آدمی است.

- فضل و رحمت الهی؛ اگر فضل و رحمت الهی نبود، هرگز احدی پاک نمی شد 352

- فقر و افتقار؛ پاک کننده از تکبر و احساس بی نیازی از رب العالمین است.

- قرآن و تلاوت آیات؛ پاک کننده جسم و روح آدمی است. قرائت قرآن (عبس/ 14) و(واقعه/ 79)

- قصاص؛ ان فی القصاص حیاة لکم .... قصاص پاک کننده قاتل و جامعه انسانی است.

- قناعت؛ که منجر به حیات طیبه (زندگانی پاکیزه) می شود.

- کار و کسب روزی حلال؛ پاک کننده عمر و جوانی است.

- کاستن از روحیه کبریایی؛ (مدثر / 4) کبر و تکبر از اوبین پلیدی ها و رجس اعظم است.

- گریه (بکاء)؛ گریه بر هر درد بی درمان دواست.....البکاء سلاح المومن....

- محاسبة نفس؛ موجب پاکی و طهارت اعمال آدمی است.

- محبت و عشق به اهلبیت علیهم السلام؛ پاک کننده کدرورت های نفس و جلا دهنده دل و جان آدمی است.

- مراقبه اعمال نفس؛ مراقبت از نفس عامل همه پاکی هاست.

- مرگ و شهادت؛ در راه خدا (فی سبیل الله): پاک کننده گناهان از حق الله است.

- مسجد؛ رفت و آمد به مسجد (توبه/ 108) موجب پاکی و طهارت دل و جان آدمی است.

- مقتول شدن بی گناه؛ قتل موجب پاکی مقتول می گردد، زیرا تمامی گناهان مقتول به قاتل انتقال می یابد.

- نزول باران؛ عامل طهارت و رفع پلیدی شیطان از مجاهدان است.

«اذ یغشیکم النعاس امنة منه وینزل علیکم من السمآء مآء لیطهرکم به ویذهب عنکم رجز الشیطـن...»؛ و (یاد آورید) هنگامی را که خواب سبکی که مایه آرامش از سوی خدا بود، شما را فراگرفت؛ و آبی از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند؛ و پلیدی شیطان را از شما دور سازد؛ و دلهایتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد! (انفال/۸، آیه۱۱)[13] ، [14].

- نماز های پنجگانه؛ عامل پاکیزگی از کبر و نخوت و تکبر و عصیان گری آدمی است.[15]

- نیت خیر؛ عامل طهارت اعمال انسان از رجس و پلیدی و مقدمه اخلاص و پاکیزگی عمل است.

- وضو و غسل؛ پاک کننده گناهان چشم و دست و پای آدمی است.[16]

- ولایت؛ پاک کننده از شرک و کفر و طاغوت است. نیز ایمان، عامل طهارت انسان از رجس و پلیدی است.(البقره/ 257)[17]

- هجرت از رجز و رجس و نجس؛ (مدثر / 5 الی 7) و از پليدى دور شو. و منت مگذار و فزونى مطلب. و براى پروردگارت شكيبايى كن. پس چون در صور دميده شود. آن روز [چه] روز ناگوارى است. بر كافران آسان نيست.[18]

- هجرت در رحلت؛ (اعراف / 82)، بخاطر حفظ پاکی و پاکدامنی از خانه و کاشانه شان اخراج شدند.

- یاد مرگ و آخرت؛ پاک کننده از آمال و آرزوهای دراز و دست نیافتنی است.

- یقین؛ و مراتب آن: علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین. (مکاشفه  معاینه  مشاهده) که پاک کننده از جهل و کفر و شرک نظری و ظلمات نفسانی می باشد.

والحمد لله رب العالمین علی کل حال


[1] الشهید الاول (محمدبن جمال الدین مکی العاملی): الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، بیروت، لبنان، دارالحیاء التراث الاسلامی، بی‌وفا، الجزء الاول، ص ۶۸ – ۶۵.

[2] الطباطبائی الیزدی، سید محمد کاظم؛ العروة الوثقی، تهران، المکتبه العلمیه الاسلامیه، بی‌تا المجلد الاول، ص ۱۰۷.

[3] الموسوی الخمینی، سید روح الله (امام خمینی)؛ تحریر الوسیله، خم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ هـ.ق، ج ۱ و ۲، ص ۱۱۹ – ۱۱۳.

[4] . هجویری، کشف المحجوب، 375؛ کاشانی، مصباحالهدایه، 295؛ روزبهان، شرح شطحیات، 467، 456 نقل از: فرهنگ اصطلاحات عرفانی، سجادی، 558.

[5] . کشف الاسرار، ج5/46 به نقل از فرهنگ اصطلاحات عرفانی، سجادی، ص 558.

[6] . موسوی خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاه، ص۵۴، مؤسسه‌ تنظیم و نشر آثار موسوی خمینی، قم، ۱۳۷۸.

[7] . شبر، سیدعبدالله، الاخلاق، ص۵۲، ترجمه‌ جباران محمدرضا، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۸، چاپ چهارم.

[8] . شبستری، محمود، گلشن راز، ص۶۵ - ۶۶، انتشارات زرّین، چاپ اول، ۱۳۸۲.

[9] . موسوی خمینی، روح‌الله، آداب الصلاه، ص۵۶، مؤسسه تنظیم و نشر آثار موسوی خمینی، قم، چاپ هفتم، ۱۳۷۸.

[10] . موسوی خمینی، روح‌الله، آداب الصلاه، ص۶۱.

[11] . تفسیر صافی، جلد2، ص 27.

[12] . ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، اسرار الصلاه، ص۱۱۴.

[13] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۰۵.   

[14] . طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۹، ص۲۴.

[15] قال تعالی: اقم الصلاه طرفی النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات؛(هود/114)، یعنی: اقامه کن نماز را دو طرف روز و در وقت شب. به درستی که حسنات می برند و برطرف می کنند گناهان را.

در تفسیر برهان در ذیل آیه شریفه روایاتی نقل کرده از کافی و غیر آن که مفاد آنها این است که این نمازهای پنجگانه یومیه حسنات می باشند که برطرف می کنند و پاک می کنند گناهان ما بین نمازها را. یعنی نماز ظهر مثلا کفاره گناهان از صبح تا ظهر است، و نماز عصر کفاره گناهان ما بین ظهر و عصر، و نماز  مغرب کفاره گناهان ما بین عصر و مغرب است، و هکذا. و این نمازها به منزله نهر جاری است بر در خانه شخص. پس همان طوری که اگر این شخص شبانه روزی پنج مرتبه میان آب بدن خود را بشوید کثافتی بر او باقی نمی ماند، همچنین این نماز کثافت گناه را پاک می کند.

[16] . نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ص۱۶۱؛ ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، اسرار الصلاه، ص۱۰۰.

[17] . أللهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إلَى الظُّلُماتِ.

[18] يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ «1» قُمْ فَأَنْذِرْ «2» وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ «3» وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ «4» وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ «5» وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ «6» وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ «7»؛ اى ردا بر خود كشيده. به پا خيز و هشدار ده. و پروردگارت را بزرگ بدار. و لباست را پاكيزه دار. و از پليدى دور شو. و (در عطا) منّت مگذار. و (كارت را) بزرگ مشمار و به خاطر پروردگارت صبر كن.

چون طهارت نبود کعبه و بتخانه يکيست

نبود نور (خیر) در آن خانه که عصمت نبود

حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه

هر که را نيست ادب لايق صحبت نبود

(حافظ اهل راز/غزل 208)


موضوعات مرتبط: مبانی اندیشه اسلامی، فرهنگ و ادب، اخلاق و آداب، عرفان عملی، انسان شناسی عرفانی، تفسیر عرفانی آیات
برچسب‌ها: مطهرات, طهارت, احکام اسلامی, عرفان اسلامی

اصول زندگي...
ما را در سایت اصول زندگي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : madibniaa بازدید : 171 تاريخ : سه شنبه 11 مرداد 1401 ساعت: 13:57