خلاصه سخنان دکتر دینانی در برنامه معرفت نوزدهم آذرماه 1395

ساخت وبلاگ


طریق التحقیق حکیم سنایی

آیه 70 سوره اسراء
وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلي‏ کَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً

در نگر تا که آفرید ترا ؟
از برای چه برگزید ترا ؟
خاک بودی ترا مکرم کرد
زان پست جلوهٔ دو عالم کرد
از همه مهتر آفرید ترا
هر چه هست از همه گزید ترا
در نظر از همه لطیف‌تری
به صفت از همه شریف‌تری
گوهر مردمی شعار تو کرد
کرم و لطف خود نثار تو کرد
باطنت را به لطف خود پرورد
ظاهرت قبهٔ ملایک کرد


(در نگر تا که آفرید تورا
از برای چه برگزید تورا)
این بیت دو مطلب فلسفی را بیان کرده است,در نگریستن یعنی نظر کردن تامل و تفکر در اینکه آفریدگار تو کیست ؟سوال ماهوی است. یعنی علت فاعلی چیست؟ ودر مصرع دوم علت غایی را پرسیده است.
هر چیزی دو علت وجودی بنیادی دارد که  عبارت است از علت فاعلی و علت غایی در واقع هر عملی فاعل و غایتی دارد (از چه و برای چه)اما کدامیک از این دو مهم تر است فاعل یا غایت؟ اکثر حکما غایت را مهمتر از فاعل می دانند به دلیل اینکه هر انسان عاقل وقتی مبادرت به انجام کاری می کند می داند برای چه منظوری انجام می دهد در غیر اینصورت سفیه است. پس غایت مهم تر است چرا که اگر منظور نبود فاعل دست به این کار نمی زد (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ ) مولوی نیز می گوید:
گر نبودی میل و اومید ثمر
کی نشاندی باغبان بیخ شجر
انسان مسجود ملائک و افضل موجودات است اما مسجود ملائک به چه معناست؟ مقام والای انسان باعث سجده ملائکه و اقرار به عظمت آنها شد اما انسان با همین مقام بالقوه مغفول هوا و هوس و تمایلات پست می شود و دچار نزاع و در گیری میشود. پس برای رهایی از نزاع و درگیری باید خواسته هایی که باعث نزاع میشود را تعدیل کند یعنی باید دقت کند خواسته هایش در چه شرایطی در چه اندازه و با چه بهایی می خواهد. حکیمی می گوید: انسان باید با آنچه که مانع پیشرفت معنوی او میشود بجنگد وقتی که انسان جنگ با خود را شروع کند جنگ با دیگران کم خواهد شد (جنگ با خواسته های نا معقول) مولوی می گوید:
میلها هم‌چون سگان خفته‌اند
اندریشان خیر و شر بنهفته‌اند
تا که مرداری در آید در میان
نفخ صور حرص کوبد بر سگان
پس اگر در کارها فاعل وغایت را با موازین عقلی بدرستی بشناسیم کارها اصلاح خواهد شد در واقع انسان نباید گوهر گرانبهای خود را که معنویات است فدای امر مبتذل و پوچ کند (ولقد کرمنا بنی آدم...) کرامت انسان فضیلت اوست و فضیلت مجموع خوبیهاست یعنی فضیلت والایی است و فرق آن با زیبایی آن است که زیبایی این جهانی است اما والایی از افق حس بالاتر است (وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا)و تنها انسان است که والایی را می فهمد.

به زیبایی رخسار تو سوگند 
که زیبایی والا را تو داری 
مولوی می گوید:
تاج کرمناست بر فرق سرت
طوق اعطیناک آویز برت
جوهرست انسان و چرخ او را عرض
جمله فرع و پایه‌اند و او غرض
علم جویی از کتبها ای فسوس
ذوق جویی تو ز حلوا ای فسوس
بحر علمی در نمی پنهان شده
در سه گز تن عالمی پنهان شده
پس برای رسیدن به امر والا که در سه گز تن پنهان است باید موانع را ازبین برد. شبستری می گوید:
موانع تا نگردانی ز خود دور
درون خانهٔ دل نایدت نور
همانطور که ملاحظه شد آیه شریفه لقد کرمنا گویی مراحل انسان سازی را در سه مرحله بیان می کند :
1-و حملناهم فی البر والبحر. که مسخر بودن همه چیز را برای انسان اعم از بر و بحر بیان می کند.
2-ورزقناهم من الطیبات. که هم شامل غذای جسم است و هم غذای روح در واقع علم و معرفت رزق طیب روح است.
3-وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا. که عصاره دو مورد بالاست و برتری انسان را بیان می کند آن هم از نوعی خاص (تفضیلا) پس انسان وقتی عالم را تسخیر کند ومسجود ملائک شود برتر است. اما همین انسان براثر غفلت گاهی از حیوانات هم پست تر میشود ( أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ)
179اعراف
اما نکته ی قابل ذکر این است که انسانی که بر بر و بحر تسلط می یابد گاهی دچار افسانه پرستی یا اسطوره پرستی میشود و در جوامع پیشرفته در شرق و غرب خرافه پرستی دیده میشود. افسانه ها و خرافه های گوناگون که در هر عصری متناسب با آن عصر پدیدار می گردد و انسان باید با عقلانیت و شناخت فاعل و غایت براین موارد غالب شود.
باطنت را به لطف خود پرورد
ظاهرت قبهٔ ملایک کرد
آن یکی گنج نامهٔ عصمت
این یکی کارنامهٔ حکمت
عصمت اشاره به فرشتگان دارد و حکمت مخصوص انسان است که فضیلت انسان به حکمت اوست و اگر با حکمت مقابل خطای خود ایستاد از عصمت ملائک مقامش بالاتر میشود. علامه طباطبایی در توضیح (وحملناهم فی البر والبحر)می گوید منظور این است که انسان قدرت و توان سلطه بر ملکوت و عوالم دیگر را دارد. استاد دینانی نیز در همین راستا عالم را به مانند رودخانه ای تشبیه می کند که هر لحظه دارای موجی است و موجودات موج های این رودخانه هستند. زمان و مکان هم مایه اتصال هستند هم انفصال و این خصلت عالم است و انسان کسی است که عالم را معنی می کند با اینکه در این عالم به وجود آمده است.
خوبتر از تو نقش بند ازل 
هیچ نقشی نبست از اول 
یعنی نقشی زیباتر از انسان در جهان هستی نیست حتی از گل هم زیباتر است چرا که زیبایی گل به ظاهر اوست اما انسان جلوه های زیبایی فراوانی در باطن دارد که فقط خدا برآن آگاه است. انسان چیزی که اکنون هست نیست بلکه آنی است که میشود.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند 
حد انسان خداست و خدا حد ندارد پس انسان می تواند بینهایت و پایان ناپذیر گردد البته اگر مشغول امور مبتذل نشود.
گر جگرها خون نشد از سختی است 
غفلت و مشغولی و بد بختی است 
آمده است که حضرت یحیی به شیطان برخورد کرد و در دست شیطان زنجیرهای مختلفی دید که زنجیری از همه قطور تر بود واز آن سوال کرد شیطان گفت این زنجیر غفلت است.
از غفلت و مشغولی بیچاره شوی انسان 
گهواره شود دنیا لای لای دهدت شیطان 
غافل شدن از خلوت و تفکر چنان خواب سنگینی در بر دارد که بیداری از آن به سختی امکان پذیر است.
این همه عزت و شرف‌که تراست
تو زخود غافلی عظیم خطاست‌
گفته اسم جملهٔ اشیاء
در حق توست «‌علم الاسماء»‌ علم الاسماء یعنی همان آگاهی که در نبود غفلت حاصل میشود.

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
عشق و شباب و رندی مجموعه مراداست
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد

والحمد لله رب العالمین علی کل حال

به نقل از وبلاگ؛ حکیم عالیقدر استاد ابراهیمی دینانی

http://ebrahimi-dinani.blogfa.com

اصول زندگي...
ما را در سایت اصول زندگي دنبال می کنید

برچسب : خلاصه,سخنان,دینانی,برنامه,معرفت,نوزدهم,آذرماه, نویسنده : madibniaa بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 0:51