احسان در قرآن و عرفان

ساخت وبلاگ

دکتر علی شیخ الاسلامی (رحمة الله علیه)

هَل جَزاءُ الاِحسانِ اِلّا الاِحسانِ؟ (الرحمن/۶۰)

آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟

   نکته: این سؤال از نوع استفهام تَقریری است، یعنی پرسشی که جواب آن اعتراف و اقرار به حقّانیّت موضوع سؤال است. آیا پاداش احسان، جز احسان نیست؟

پاسخ این است که آری این گونه است. منتهی کلمه ی احسان از نظر لغت و مفهوم دو معنی دارد.

یعنی کار خوب کردن برای خود یا برای دیگران.  یکی از بهترین احسانها برای خود، نماز، روزه و بندگی خداست برای جلب رضایت حقّ و تقرّب الهی. این معنی نیکی کردن به خود است امّا سرایت آن به دیگران در معنی دوّم است.

در ابتدای سوره ی لقمان می فرماید:

...تِلکَ آیاتُ الکتابِ الحَکیمِ، هُدَیً و رحمَةً لِلمُحسِنینَ.

این احسان کنندگان چه کسانی هستند که هدایت و رحمت شامل حال آنهاست؟

الّذین یُقیمونَ الصّلاةَ و یُؤتونَ الزَّکاةَ و هُم بالآخرة هُم یوقِنونَ.

این اِحسان کنندگان، آنانی اند که نماز می خوانند و... از رستگارانند.

 اولئِکَ علی هُدَیً مِن رَبِّهِم و اولئک هُمُ المُفلِحونَ. ۵ لقمان

    پس اجرای احکام خداوند، احسان به خویشتن است. یعنی به حُسن رسیدن، خوب بودن، احسان به معنی لازم آن.

احسان نوع دوم، که در آیه هم اشاره دارد در معنای متعدّی آن است، یعنی به احسان به دیگران، خیر رساندن به غیر. آیا جزای خوب بودن، جز نیکی کردن به دیگران است؟

  بنابراین آیه، خواننده ی مؤمن را امید وار می کند که  دستگاه خلقت؛ عبادات، خیرات و افعال خوب را حفظ می کند و خدا پاداش دهنده ی محسنین است. این نکته ی بسیار مهمی است که بدانیم هرگز کوچکترین عمل خوب یا بد در دستگاه خلقت محو نمی شود و همچنان باقی است تا بارِ لازم بر دوش این اعمال به انسان برسد. گاه این پاداش یا کیفر در دنیا و گاه در آخرت نصیب می شود و گاهی هم در دنیا و هم در آخرت. بستگی دارد بر اعمال انسان چه آثاری مترتب باشد. اکر بر اعمال خوب و بد آثاری مترتّب نبود عمل نیک و احسان در دنیا ناقص بود و استمرار نداشت. به هر حال هر دو نوع احسان خوب است. گاهی فعل خوب ذخیره می شود تا پاداش آن به تدریج برسد و دائمی باشد. بنابراین پرسش در آیه برای این است که بفهماند پاداش دادن هم خودش یک نعمت است که همیشه باید متذکّر آن باشیم.

هَل جَزاءُ الاِحسانِ اِلّا الاِحسانُ؟

درجات احسان در عرفان:

  اهل معرفت در دیانت سه مرتبه قائل هستند : اسلام، ایمان و احسان.

   ۱_اسلام با شهادتین تحقّق پیدا می کند، به وحدانیّت خداوند و نبوّت رسول اکرم و از نظر شیعه اِقرار به ولایت ائمّه ی طاهرین علیهم السلام و اجمالاً اقرار به ضروریّات دین. با شهادتین، فرد در جامعه ی اسلامی امنیّت دارد و احکام مترتّب بر یک مسلمان در همه جا بر او مترتّب است حتّی اگر شهادتین را به ظاهر بگوید.

  ۲_ مرتبه ی بالاتر از اسلام؛ ایمان  و ملاک در ایمان، میزان عمل انسان است.

 روایتی از امام امیر المؤمنین نقل شده در حقیقت ایمان که فرمود:

اَلایمانُ،  اَلاِعتقادُ بالجنانِ و الاِقرارُ بِاللّسانِ و العَمَلُ بِالاَرکانِ.

   ایمان، اعتقاد به جِنان، به قلب و جان، اعتقاد قلبی به خداوند، پیغمبر، به دیانت، به عدل به غیب و...است.و بعد اقرار به زبان.

 از طریق زبان مُعتَقَدات خود را اظهار و تثبیت کردن. تا بیان شهادتین نباشد، ایمان تحقق پیدا نمی کند.

مرحله سوم ایمان، عمل به ارکان است یعنی با اعضا و جوارح اعمال دینی را انجام دادن. پس ترک واجب مثل نماز، خروج از دایره ی ایمان است. مَن تَرَکَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً، فَقَد کَفَرَ.

   نه اینکه تارِک نماز اعتقادات خود را از دست می دهد، بلکه در وجهه ی عمل اگر به کار نگیرد، مؤمن در عمل شناخته نمی شود. غالباً در قرآن، ایمان همراه با عمل صالح بیان شده است.

۳_ رتبه ی بالاتر از ایمان؛ اِحسان است. یعنی عبودیّت خدا، آنچنانکه او را می‌بینی.

  هَل جَزاءُ الاِحسانِ اِلّا الاِحسانُ.

بالاترین مرتبه ی دیانت، احسان است و چه پاداشی بالاتر از احسان.

اهل عرفان، معنای احسان را برگرفته از روایتی  نقل کرده اند که پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) فرمود آنگونه باید خدا را عبادات کنی که گویی او را می‌بینی و خود را در حضور پروردگار و در قبله ی الهی تصور می کنی.

   « اُعبُدُ اللهَ کَاَنَّکَ تَراهُ فَاِن کُنتَ لا تَراهُ فَاِنَّهُ یَراکَ...»

چنان پروردگار خود را عبادت کن طوری که او را می‌بینی و اگر تو او را نمی بینی، بدان که او تو را می‌بیند.  کَاَنَّکَ تَراهُ.

یعنی روئیت به قلب، دیدن با جان، یعنی خود را غایب از خدا ندیدن و او را حاضر در عبادت و اطاعت خود  یافتن.

        حضوری گر همی خواهی از و غافل مشو حافظ        

مَتی  ما  تلق  من  تهویَ  دَع الـدّنیا و  اَهمِـلها

   یعنی؛ اگر می خواهی حضور قلبی با معشوق داشته باشی از یاد او غافل مباش و هنگامی که به محبوب رسیدی هر چه را غیر از اوست رها کن و نادیده بگیر.

دیدن دو نوع است. کسانی هستند که خدا را در آیینه ی خلقت یعنی در ظواهر طبیعت به تماشا می نشینند. هر پدیده را آیت ، نشانه و جلوه ای از وجود مطلق می‌بینند.

با صد هزار جلوه برون آمدی که من           با صد هزار دیده،  تماشا کنم  تو را

   کسانی که خدا را با جان و قلب خود روئیت می کنند، پرده را عقب زده کشف حقیقت کرده و با دیدن پرتوهای خورشید جلال و جمال الهی را پرستش می کنند، اهل احسان هستند. پس مقام احسان که بالاترین مرتبه ی ایمان است عبادت خداوند است آنچنان که او را دیدار می کنی. ...اَن تَعبَّدَ ربَّکَ کَاَنَّکَ تَری...

بنابراین اصطلاح و تعریف عرفانی احسان؛ بندگی مقارِن با روئیت است.

  یکی از سوره هایی که بیشترین تعبیر را از احسان دارد، سوره ی یوسف است. زیرا در تمام کارهای حضرت یوسف، نوعی اخلاص، پاکدلی و احسان وجود دارد و هر کس با او همراه می شود از این احسان بهره مند شده و سرانجامی نیک پیدا می کند.

البته احسان به معنای عمومی آن، شامل تمام مؤمنین هم می شود.

   نکته: در حاشیه ی جلسه سؤالی مطرح شد که انجام عمل خیر بدون ایمان و نیّت الهی چه نتجه ای خواهد داشت؟

  پاسخ استاد: مقرّب درگاه خدا شدن غیر از نتیجه گرفتن کار خیر است. جایگاه ایمان همراه با عمل صالح؛ محرم شدن با خدا و همنشینی با اولیای خداوند است و بهشتی که جنّاتٌ تجری مِن تَحتِهَا الاَنهار است. اما در قرآن آیه داریم که می فرماید اِنَّ الذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ اِنّا لا نُضیعُ اَجرَ مَن اَحسَنَ عَمَلاً.  ( کَهف، ۳۰ )

...اِنّی لا اُُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ اَوْ اُنثیَ بَعضُکُم مِن بَعضٍ.  (آل عمران ۱۹۵)

نتبجه ی کار خوب محفوظ است امّا این غیر از تقرّب و مَحرمیّت است. کسی را به حریم خلوت خواندن غیر از مزد کارگر دادن است. البته خدا خیلی مهربانتر و دقیقتر است نسبت به کارگزاران خود. در نظام خلقت خیلی کسان هستند که اهل ایمان و دیانت نیستند و بزرگترین خدمت را نسبت به اقتصاد و رفاه بشریت کرده اند. باید گفت تمام اعمال مثبت، پاداش مثبت دارد، ادیسون به تعداد تمام لامپهای روشن اَجر می‌برد، مزد می گیرد امّا مُقَرَّب نمی شود. عمل بدون ایمان ضایع نمی شود امّا جایگاهی که برای اهل ایمان و اهل احسان است کنار جایگاه صدق و مقام اولیای خداست و جنّات عدن به اهل ایمان و احسان تعلّق دارد. و بالاترین مرتبه بهشت که عند َمَلیکٍ مُقتَدِر است مقام خالص ترین بندگان خداست.

هل جزاءُ الاِحسانِ اِلّا الاِحسانُ؟ فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ؟

سؤال: آیا جنّاتِ عَدن مال شیعیان  است؟  بلی، پیروان واقعی علی امیر المؤمنین و کسانی که مُلحَق  به اهل بیت علیهم السلام و ملازم آنها هستند، نه قدمی جلوتر از امام خود برمی دارند و نه گامی عقب تر. حال این پرسش پیش می آید بهشتی با وسعت آسمانها و زمین برای تعدای محدود آماده شده؟

پاسخ: آری، نسبت میوه به درخت را در نظر بگیرید. چقدر برگ از درخت می‌ریزد، چقدر تنه،  شاخه، ریشه و برگ دارد، چقدر خاک، آب، هوا...مصرف می کند. حال مقایسه کنید  مقدار و میزان ثمره و میوه را نسبت به دیگر بخشهای درخت.

   کمال آدمی خرج دارد، هزینه دارد تا یک مؤمن واقعی و اهل احسان بپرورد. ما در کشور اسلامی و در دامن توحید زندگی می کنیم خیال می کنیم دیانت آسان بدست می آید. چقدر  مردم جهان در حسرت و آرزوی سلامت دنیا و آخرت خود هستند اما مثل برگ پاییز می‌ریزند؟ البته کار اینها نزد خدا بی اَجر نیست. یک انسان، گاهی معادل هزارها نوزاد بی گناهی است که بدست فرعون کشته می شوند تا یک موسی به دنیا بیاید. ارواح پاک این نوزادها باید جمع شود تا موسایی زنده بماند. پس قلیل یا کثیر بودن یک جمعیت؛ بدون دلیل، فضیلت شمرده نمی شود.

   پیروی از دین خاتَم، بالاترین مرتبه ی توحید است و اطاعت از جانشیان او سالم ترین مسیر هدایت و روشن ترین راه سعادت و تقرّب الهی است. چرا که خود قرآن فرموده همانا دین نزد خدا، اسلام است و هر کس جز  اسلام دینی برگزیند، پذیرفته نیست.

اِنَّ الدّینَ عِندَ اللهِ اَلاِسلام، (آل عمران ۱۹)

و مَن یَبتَغِ غَیرَ الاِسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ، و هو فی الآخرَةِ مِنَ الخاسِرینَ. (آل عمران، ۸۵ )

توجّه داشته باشیم عدم پذیرش با «لَن» آمده و نه با «لَم»، یعنی نفی ابد. می فرماید ...لَن یُقبَل...هرگز دینی جز دین آخرین پیامبر، محمد مصطفی صلوات الله علیه، پذیرفته نمی شود.

البته عمل خیر ضایع نمی شود.

پس کسی که دوره ی تخصصی را گذرانده به مقطع دبستان بر نمی گردد. وحدت ادیان که گاه به شوخی یا جدّی مطرح می‌شود، فقط اسلام است و بس. همه ی پیامبران، ظهور دین خاتم را با نام مبارک پیامبر اسلام مژده داده بودند و پیامبر هم جانشینان خود را با نام معرفی فرموده اند. پس پیروی از دین خاتَم، احترام به تمام رُسُل و ادیان توحیدی است و نه پیروی از ادیان پیشین. مولوی چه زیبا این خاتمیّت رسول اکرم را سروده است.

از  درم  ها  نام  شاهان   بر کنند                    نام  احمد   تا  ابد  بر  می زنند

نام  احمد  نام  جمله  انبیا  است                 چون که صد آید نود هم پیش ماست

(مثنوی معنوی)

والحمد لله رب العالمین علی کل حال


موضوعات مرتبط: مبانی اندیشه اسلامی، فرهنگ و ادب، اخلاق و آداب، عرفان نظری، عرفان عملی، خداشناسی عرفانی، انسان شناسی عرفانی
برچسب‌ها: احسان, محسن, علی شیخ الاسلامی, تفسیر آیات قرآن, تفسیر عرفانی

اصول زندگي...
ما را در سایت اصول زندگي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : madibniaa بازدید : 219 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:48